پيش از تعريف مديريت راهبردي بايد با راهبرد يا استراتژي آشنا شويم. فرض كنيد شما در زندگي شخصي يا كسب و كاري تان هدفي را انتخاب كرده ايد. راهبرد يا استراتژي مسيري است كه شما را آن هدف مي رساند. قطعا براي رسيدن به هر هدفي ملزم به داشتن برنامه ريزي هستيم و اين برنامه ريزي همان برنامه ريزي راهبردي يا استراتژيك است كه در دل مديريت استراتژيك يا مديريت راهبردي اتفاق مي افتد. در مديريت راهبردي ما هميشه در حال رصد كردن اين هستيم كه آيا برنامه استراتژيك، ما را به هدفمان مي رساند يا خير. در اين مسير ما هميشه بايد به موانع داخلي (ضعف ها) و خارجي (تهديدها) و همچنين قوت هاي داخل سازمان و فرصتهاي خارجي توجه ويژه داشته باشيم تا در صورتي كه در اجراي استراتژي ما اشكالي وجود داشت، با تغيير استراتژي بتوانيم به هدف برسيم.
اما سطوح استراتژي در مديريت يا سطوح مديريت استراتژيك به سه بخش تقسيم مي شود.
- سطح corporate يا كل: استراتژي هايي كه در اين سطح تدوين مي شوند، با هدف هدايت كل سازمان و استفاده بهينه از منابع هستند. مديراني كه در اين سطح هستند، درك عميقي از كل هولدينگ دارند.
- سطح business يا تجاري: در هولدينگ هايي كه شامل چند سازمان هستند، استراتژي هاي تجاري براي هركدام از اين سازمان ها تدوين مي شوند.
- سطح وظيفه اي يا functional: پايين ترين سطح مديريت استراتژيك در سازمان است و مربوط به مديراني مي شود كه در يك زمينه تخصص زيادي دارند؛ مثل امور فروش يا بازاريابي يا مالي و...